نظریهی طبقهی تنآسا
تورستین وبلن (۱۳۸۶)، نظریهی طبقهی تنآسا، ترجمه فرهنگ ارشاد، نشر نی، چاپ دوم/ تورستین وبلن، اقتصاددادن و منتقد اجتماعی در سال ۱۸۵۷ در مزرعهای دورافتاده در ویسکانسین آمریکا زاده شد. پدر و مادرش در سال ۱۸۴۷ از یکی از روستاهای نروژ به ایالات متحده کوچ کرده بودند. این منطقه در نیمهی قرن نوزدهم، کانون تجمع مهاجران نروژی به آمریکا بود و بدیهی است مرزهای فرهنگ بین کوچندگان نروژی و یانکیهای مرفه آمریکایی، فاصله ایجاد کرده بود، از این رو خانواده وبلن تماس بسیار کنی با مردم و فرهنگ جامعهی میزبان داشتند.
وبلن در سال ۱۸۸۴ دکترای خود را در رشتهی فلسفه از دانشگاه ییل گرفت و چون نتوانست کاری پیدا کند مجدد در سال ۱۸۹۱ در دانشگاه کرنل به عنوان دانشجوی رشته اقتصاد ثبتنام کرد و مشغول تحصیل در دورهی دکترای اقتصاد شد. پروفسور لافلین، استاد وبلن بعد از اینکه به دانشگاه شیکاگو منتقل شد، وبلن را هم با خود برد و وبلن چهارده سال در دانشگاه شیکاگو و پس از آن سه سال در دانشگاه استنفوردد بود و سپس به مدت هفت سال در دانشگاه میسوری به کاری مشغول شد و بالاخره در سال ۱۹۲۶ بازنشست شد و سرانجام به کالیفرنیا رفت و سه سال بعد در گمنامی و فقر چشم از جهان بربست.
نسل وبلن به دلیل مهاجر بودنش و نیز بر اثر شرایط اجتماعی محیط، نسلی «حاشیهنشین» بود و جامعهی میزبان آنها را به سختی میپذیرفت. پروفسور کوزر مینویسد: «وبلن بهصورت یک فرد حاشیهنشین رشد کرد و در دوران تحصیل یک دانشجوی حاشیهنشین بود. او خدمات خود را به صورت استادی حاشیهنشین پشت سر گذاشت و بعد به صورت کارمندی حاشیهنشین و ویراستاری حاشیهنشین دوران فعالیت خود را به پایان رساند. در حقیقت او در جامعهی آمریکا زندگی میکرد بدون اینکه یک آمریکایی شود. او همچون یک غریبه در بین افراد محلی در هر گوشه بهدقت سر میکشید، زیرکانه آنها را مینگریست و تناقضها و نارساییهای جامعهی آمریکایی را مشاهده میکرد». البته برداشت سی رایت میلز دربارهی وبلن با این گفته مغایرت دارد.
وبلن پیوسته کوشش داشت که خود را از مشاجرهها و نبردهای سیاسی موجود در جامعهی آمریکایی دور کند اما علیرغم میل باطنیاش نوشتههای او بیشتر از معاصرانش رنگ و بوی دگرگونطلبی و رادیکالی میدهد. او در رشتهی اقتصاد تحصیل کرد اما بیشتر تلاشش صرف انتقاد از فرضیهها و نظریههای اقتصادی کلاسیک و نئوکلاسیک شد و درستی آنها را مورد تردید قرار داد. دایرهالمعارف علوم اجتماعی دربارهی طرز تفکر وبلن مینویسد، گرچه وبلن ی چهل سال قلمزدن در مسائل اجتماعی آثار گوناگونی از خود به یادگارگذاشت اما سه خط فکری عمده در همهی کارهای او دیده میشود: تکاملگرایی داروینیستی، آشوبگرایی تخیلی و مباحث فلسفهی علمی. عنصری که از داروینیسم او را تحتتاثیر قرار داده بود این است که افراد بهطور انفرادی، نقش و نظارت اندکی بر تحولات اجتماعی دارند و باور داشت که داروینیسم اجتماعی سرانجام ارزشهای سرمایهداری را تقویت میکند.
وبلن رفتار انسانی را بر پایهی غریزهها و عادتها و فرایندهای اجتماعی را بر پایهی نظریهی پسافتادگی فرهنگی تجزیه و تحلیل میکرد. در زمینهی غرایز، وبلن سه غریزهی عمده و متمایز را در انسان تشخیص میدهد: تمایل پدری و مادری، غریزه یا احساس کارگرایی و کنجکاوی بیهوده و بیاراده. منظور از تمایل پدری یا مادری، احساس خیرخواهی غریزی است که انسان نسبت به خویشاوندان و همگنان خود نشان میدهد. غریزهی کارگرایی که در این کتاب به طور مکرر از آن بحث شده، عبارت است از گرایش غریزی به انجام کار به بهترین نحو و تمایل به افزایش هرچه بیشتر میزان تولید کالاها و خدمات، و احساس کنجکاوی بیهوده بعنی کندوکاو بدون هدف در راهها و دانشهای عملی یا فراگرفتن عمل بهخاطر علم و نه به منظوری دیگر.
وبلن عقیده داشت که بخش بیشتری از رفتار انسان تابع احساسات اوست. او دیرپایترین الگوهای «رسم و عادت» را به عنوان نهادهای اجتماعی میشناسد. وبلن هیچگاه نهادهای اجتماعی را به طور منظم مورد بررسی قرار نداده است بلکه آنها را زیر عنوانهای کلی مانند «الگوهای چشم و همچشمی»، «الگوهای مصرف تظاهری» (که اکنون به عنوان رقابت منزلتی و طبقاتی مورد بحث قرار میگیرد)، «الگوهای حفظ یکپارچگی ملی» یا «الگوهای حفظ نظام قیمتها» (سرمایهداری) مورد گفتگو قرار میدهد. به عقیدهی او عادتها یا نهادهای اجتماعی برخلاف غرایز، هیچکدام جهتی بهسوی خیرخواهی و بهبود ندارند.
مفهوم پسافتادگی فرهنگی که وبلن برای تحلیل دگرگونیهای اجتماعی بهکار میبرد، مورد توجه گروهی از جامعهشناسان آمریکایی قرار گرفت که مشهورترین آنها ویلیام آگبرن است. به نظر آنها دگرگونی اجتماعی بهطور عمده ناشی از پویایی علوم و فنون است و مسائل اجتماعی پیامد نارساییها و ضعف در کارکرد نهادها و سازمانهای اجتماعی موجود است. مثلا کارخانهها چند دهه قبل از مقرارات نهادی مورد نیاز مانند قوانین حفاظتی کارگران، قوانین کار کودکان و مقررات بازنشستگی بوجود آمدند. دربارهی نارسایی نهادهای موجود، وبلن به چارچوبهای نهادی متعلق به قرن ۱۸ و پیش از آن توجه دارد، مثل نهاد مالکیت خصوصی. او عقیده دارد که ادامهی زندگی این نهادهای دیرینه در مجاورت فرایندهای ماشینی با نارساییها و ضعفهایی هماره خواهد بود و در این زمینه گاهی عبارت «تسلط نهادهای توخالی» را به کار میبرد.
وبلن تکامل اجتماعی را به دو مرحلهی گسترده تقسیم میکند: «زندگی توحش» پیش از تاریخ و «جامعهی یغماگری». او به رشد بسیار کُند تکنولوژی در جامعهی وحشی شکارورز و گردآورندهی خوراک اشاره کرده و توضیح میدهد که در پایان این دوره است که اضافه تولید اقتصادی کمکم واقعیت پیدا میکند. ولی در جامعهی کشاور این مازاد تولید بهطور محسوسی رو به فزونی میگذارد و پس از آن با رشد مالکیت، طبقات اجتماعی، دولت و جنگ شکل تازهای بهخود میگیرد. و جامعهی یغماگر را به دو بخش جداگانه تقسیم میکند: دورهی بربریت که قدرت مسلط دست کارگزاران نظامی و مذهبی است و دورهی پولمداری که دورهی پس از قرون میانه و شکلگیری نظام سرمایهداری که بهرهکشی با روشهای نیمه صلحآمیز یا ظاهراً صلحآمیز صورت میگیرد. او جامعهی پولمداری یا درواقع سرمایهداری را به دو دوره تقسیم میکند: دوره صنعتگری و دورهی ماشینی.
وبلن موضوع ستیز بین «بازرگانی» و «صنعت» یا تولید را محور تحلیل خود از جامعهی دوران ماشینی قرار داده و در قالبی طنز این دوران را مورد نقادی قرار میدهد. او جریان تولید را بهمثابه بافت اصلی و استوار فرایندهای فنی میداند. ستیز بین تجارت و صنعت به این دلیل شکل میگیرد که گرچه «هنرهای صنعتی» و تولیدی پس از گذشت زمانهای طولانی این چنین توسعه پیدا کردهاند اما در واقع میراث قرون و اعصار هستند اما پویش آنها در گذشته و بهویژه در دوران ماشینی در اختیار چند مالک انگشتشمار سودپرست قرار گرفته که تمایل دارند جریان تولید را به راه حداکثر منافع شخصی خودشان بکشانند. بهنظر وبلن رفاه در چنین نظامی یعنی حداکثر تولید با حداقل هزینه؛ «این است روح صنعت امروزین». بهنظر او روح کسب و تجارت در شرایط کنونی، فروشندگی و دادوستد غیرمنصفانه است. این نحوهی دادوستد، بحرانهایی را بهدنبال خواهد داشت. این بحرانها پیامد طبیعی نظام روابط سودجویانه و رقابتآمیز موسسات صنعتی و تولیدی هستند. زیرا بنگاههای نوین کارآمد برآنند که بنگاههای قدیمی را از بین ببرند. تلاشهای این بنگاهها پیامدهای از جمله؛ افزایش ریختوپاش، گسترش سوداگری و دلالی، افزایش مصرف همراه با ولخری و ضایع کردن را خواهد داشت که بهوسیلهی دولت و طبقهی مسلط جامعه صورت میگیرد.
بهنظر وبلن در سرمایهداری آمریکا بین بازرگانی و صنعت، مالکیت و تکنولوژی، مشاغل مالی و صنعتی یعنی آنهایی که سرمایه میاندوزند و آنهایی که کالا میسازند، و بالاخره بین کارورزی و سوداگری تضاد اجتنابناپذیری وجود دارد. طبقهی تنآسا بر این شرایط و این نظام حکومت میکند. یعنی طبقهای که در کنار بخش مولد زیست میکند نه در داخل آن. طبقهی تنآسا نهفقط جمعیت تحت سلطهی خود را مورد بهرهکشی قرار میدهد، بلکه با کنترل نظام قیمتها در جهت منافع خود به جریان رشد فنون صنعتی و به پیشرفت امر تولید آسیب زده و به توسعهی تکاملی بشر زیان میرساند.
این کتاب اساساً تحلیلی است از کارکردهای پنهانی «مصرف تظاهری» و «ضایع کردن تظاهری» که از جمله نهادهای مشخص منزلتی طبقهی بالای جامعه بوده و از جمله روشهای رقابتآمیز آنها بهمنظور بالا بردن حیثیت فردی بهشمار میآیند. نویسنده در حالی که میخواهد واقعیتهای دنیای سرمایهداری زمان خود را تشریح کند، بسیاری از نمودهای رفتاری زندگی طبقهی تنآسا دوران بربریت فئودالیسم را الگو قرار میدهد. وبلن شخصاً دارای مکتب شکلگرفته و مستقلی نیست گرچه برخی او را بنیانگذار نهادگرایی اقتصادی میدانند. برای فهم چهارچوب فکری او که خود آن را اقتصاد «تکاملی» یا اقتصاد «فرهنگی» مینامد، باید یادآوری کرد که افکار او در وادی فلسفهی تاریخی روییدن گرفت و از آن وادی به پهنهی اقتصاد گسترش یافت.
طبق نظر او، سرمایهداری آمریکا از دو بخش عمده تشکیل شده است: صنعت (سطح پیشرفت فنی و فعالیتهای تولیدی) و بازرگانی (امور مالی و پولی و سوداگری). این دوگانگی هم ماهیتی روانشناختی دارد و هم فرهنگی. وضعیت مزبور از یک سو، نتیجهی ستیزی است که بین خواستهای فردی (غریزهها) در زمینهی کارگرایی و در زمینهی مالاندوزی وجو دارد و از سوی دیگر پیامد تضاد بین نظام مالی (پولمداری) و نهادهای فنی جامعه است. وبلن عقیده دارد که نظام صنعتی و تولیدی برای انسان سودمند است زیرا بهوجود آورندهی ارزشهای اقتصادی است و نظام بازرگانی غیرسودمند است زیرا فقط ارزشهای «پولمداری» میآفریند. ارزشهای اقتصادی «واقعی» هستند و در پایندگی جامعهی انسانی کارایی دارند اما ارزشهای پولمداری «غیرواقعی» و بدلی هستند و فقط موجب افزایش دارایی فردی میشوند (به نقل از مقدمه مترجم)
فهرست مطالب
- مقدمه
- چشموهمچشمی مالی
- تظاهر به تنآسایی
- مصرف تظاهری
- معیارهای مالی در زندگی
- معیارهای مالی ذوق و سلیقه
- لباس به عنوان نمودی از فرهنگ توانگری
- از کار تولیدی کناره گرفتن و محافظهکاری
- حفظ صفات دیرینه
- بقایای زورمندی در امروز
- باور داشتن به بخت و اقبال
- رعایت امور دینی
- بقایای علایق غیررشکانگیز
- آموزش عالی بهعنوان نمودی از فرهنگ پولمداری