قرن گمشده
احمد سیف (۱۳۸۷) قرن گمشده: اقتصاد و جامعهی ایران در قرن نوزدهم، نشر نی، ۳۴۰ صفحه/ این مجموعه مقالات سومین کتابی است ه دربارهی اقتصاد و جامعهی ایران در قرن نوزدهم از احمد سیف منتشر میشود. انگارهی اصلی این کتاب این است که اگر نخواهیم به قرون پیشتر بازگردیم، علل ناکامی اقتصادی ما ریشه در تحولاتی دارند که ایران در قرن نوزدهم شاهد بوده است. این قرن از دیدگاه بررسی تحولات اقتصادی قرن گم شده است. برخلاف ادعاهای گاهوبیگاه، اقتصاد ایران در ۱۸۰۰ با اقتصاد ایران ۱۹۰۰ تفاوت چشمگیری ندارد. در ابتدای و انتهای قرن، مالکیت خصوصی محترم نیست و امنیتی ندارد. ساختار سیاسی نیز تغییری نکرده و همچون گذشته، مستبد اعظم، شاه و وابستگان بروکراسی متحجرِ حاکم همهکارهاند و برای مردم پاسخگویی ندارند. شیوههای تولید و نظام مالیاتی تغییری نکرده است. اینکه اندکی بعد از درون این مجموعه، با نهضت مشروطیت روبهرو میشویم که با همهی کاستی حرکت بزرگی بود، جای بررسی و تحلیل همهجانبه دارد.
جامعهی ایران اگرچه با کند، اما خواهناخواه در گذر زمان تغییر کرد. فرایند دگرگونی تغییر، بهخصوص از قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی که در ارتباط منظمتری با اروپا قرار گرفت، اگرچه هنوز کند بود، اما به نسبت گذشته سرعت گرفت. از زمان صفویه به این سو، سوداگران اروپایی در جستجوی بازار هستند و از همین دوران است که مداخلات مستقیم و غیرمستقیم اروپاییان در امور کشورهای چون ایران آغاز میشود. وقتی به قرن هجدهم و سپس به قرن نوزدهم میرسیم، این ارتباطات بسیار بیشتر میشوند و در کنار تحولات درون ساختاری، زیربنای جامعهی ایران را دگرگون میسازند. البته با همهی این دگرگونیها، شیوهی حاکمیت سیاسی دستنخورده باقی میماند.
ما همواره در طول تاریخ با سیاست خودکامه و نگرش تکصدایی حاکم بر جامعه روبرو بودهایم. نتیجهی این ترکیب نامطلوب این بود که قدرتمندان و سیاستپردازان ما در گذرِ تاریخ تا این درجه اعتمادبهنفس نداشتند که به دیدگاهی متفاوت با آنچه میپسندیدند امکان و اجازهی بیان و اظهارنظر بدهند. به همین دلیل، همواره برای شناخت دردها و مشکلات خویش کمبود داشتهایم. از سوی دیگر، نگرش خودکامه همیشه با نگرش متفاوت مساله دارد و اگر توفیقی برای سرکوب آن نیابد، وجودش را به نیروهایی بیرون از نظام نسبت میدهد. از این روست که در طول تاریخ، هیچ بشری به اندازهی ما این همه «مزدور و بیگانه» یا «توطئهگر» و «اشرار» نداشته است. در نبود یک سنت مردمسالار و در نتیجهی یک نگرش خودکامه، همهچیز سیاسی میشود. اگرچه سیاست ضرورتاً چیز بدی نیست اما اقتصاد «سیاسیشده» نه فقط راهگشا نیست، بلکه گمراهکننده است.
با این همه، نه تنها شیوهی حاکمیت سیاسی در ایران متحول نشد، بلکه از دیدگاه تاریخی، فرایند تولید نیز «طبیعی» باقی ماند. در فرایند طبیعی تولید، هزینهی تولید محصولات و فراوردهها به نسبت زیاد است و وقتی پای رقابت به میان میآید، برای نمونه وضعیت ما در قرن نوزدهم به بعد، این نظام طبیعی توان رقابت ندارد و رفتهرفته بازی را میبازد. آنچه در این کتاب آمده است، بیانگر کوششی است برای شناخت آنچه در قرن نوزدهم میلادی بر ایران گذشت.
فصل اول، «قرن گمشده: حکومت و مردم ایران در قرن نوزدهم»، بررسی مختصری از رابطهی حکومت و مردم ارائه میدهد و شواهدی از پیامدهای اقتصادی نظام خودکامه عرضه میکند. در ضمن، با اشاره به یکی از کوششهای اصلاحطلبانه، نقاط قوت و ضعف آن را مینمایاند.
فصل دوم، گزارشی است از اوضاع ایران و به خصوص تصویری از آنچه بر مردم گذشته است. هدف عمدهی این گزارش به تصویر کشیدن پیامدهای عقبماندگی است.
فصل سوم، به بررسی رابطهی بین جمعیت و کشاورزی ایران میپردازد. در این فصل ضمن بررسی دیدگاه مالتوس از جمعیت، سیاستهای کلی حاکم بر بخش کشاورزی ایران مورد بررسی قرار میگیرد. آنچه روشن میشود این است که جمعیت ایران بر خلاف باور عمومی، بعید است در طول قرن نوزدهم افزایش یافته باشد.
فصل چهارم ادامهی بررسی فصل سوم است ولی در مقیاس کلیتر که دیگر کشورهای خاورمیانه را هم دربرمیگیرد. نتیجهگیری اساسی این فصل این است که شواهد موجود ادعای اساتید برجستهی مطالعات خاورمیانه را مبنی بر رشد چشمگیر جمیعت در خاورمیانه تایید نمیکند.
فصل پنجم ترجمهی دو نوشتهی کوتاه از راجر ائون و توضیحات نویسنده است و موضوع همان بررسی جمعیت خاورمیانه میباشد.
فصل ششم تاثیرات طاعون ۱۸۷۷ را بر اقتصاد گیلان بررسی میکند. فصل هفتم بررسی مقولهی جمعیت را پی میگیرد و ضمن ارائهی شواهدی بیشتر از تاثیرات بیماریها واگیر بومیشده، مالاریا و آبله سخن میگوید.
فصل هشتم و نهم به بررسی فناوری تولید در کشاورزی اختصاص یافته است و شواهد ارائهشده نشان از ایستایی فناوری تولید در این بخش دارند.
در فصل دهم صنایع دستی نساجی بررسی شده است و از ناچیز بودنشان در زندگی اقتصادی و از ضربهپذیریشان در برابر رقابت خارجی سخن گفته شده است. فصل یازدهم بررسی صنایع دستی را به نگاهی به تولید شکر پی میگیرد. فصل دوازدهم به بررسی معادن و به خصوص معادن فیروزه در خراسان اختصاص دارد.
فصل سیزدهم در زمینهی تاثیرات تجارت خارجی بر توسعهی اقتصادی ایران است و فصل آخر با جمعبندی و نتیجهگیری از مباحث ارائه شده با اتمام میرسد.