غذای حلال: سازش کوچکی با مدرنیته
در سی سال گذشته، طبقهی متوسط کشور مالزی وارد جامعهی مصرفی شدهاند. حضور آنها همراه با تجارتی دائمی و «رفتارهای مناسب اسلامی» بوده است. همانطور که جان فیشر مشاهده کرده است، درواقع گسترش مصرفگرایی با فرایند «حلالسازی» دوشادوش هم پیش رفتهاند. این نشانهی سنتی اسلامی که بین غذای حلال و حرام تمایز قائل میشود، مجبور است نهتنها با تنوع وسیعی از محصولات غذایی مقابله کند، بلکه لازم است خود را با افزایش چشمگیر جامعهی مصرفی نیز هماهنگ کند. چهچیزی را، چگونه و در چه مقداری مصرف کنیم؟ مصرف «حلال» این است که بدانید چگونه اصل «اعتدال» را به کار ببرید و در هر شرایطی «میانهوری» را تشخیص دهید (مصرف بدون افراط، پختن بدون خودنمایی).
اگر بخش کوچکی از طبقهی متوسط مالزی خواستار اسلامی سختگیر و قانع هستند اما اکثریت آنها تلاش میکنند بین خواستههای مصرفیشان و تمایل به خرید با توجه به اسلام سازش برقرار کنند. مثال مذهبی در اینجا، روسری اسلامی است: بسیاری از زنانی که آن را سر میکنند، پیامی از اعتدال و کنترل بر خویشتن را ابراز میکنند در حالیکه در انتخاب رنگ و پارچه، تمایز و تجربه را در نظر دارند. آنها چگونه توسط کالاهای مصرفی حلال بهصورت فردی خود را تعریف کرده و تأیید اجتماعی میگیرند؟ هر گروه اجتماعی و هر طبقهای، فرمول خاص خود را پیدا کرده است. درواقع اگر هرکسی تلاش کند میانهروی را تشخیص دهد، البته بسته به اینکه زن خانهدار باشد یا شخصیت برجسته، برداشتی کاملاً متفاوت خواهد شد. با احترام به موقعیت هر کس، قاعدتاً شخص دوم ولخرجتر از اولی خواهد بود که مجبور است صرفهجویی کند.